محبت کودکانه, قضاوت عجولانه
 
برگ های سپید دفتر من
درباره وبلاگ


خدا جان سلام! من گاهی یادم می رود به خاطر همه ی چیزهایی که به من دادی از تو تشکر کنم. امروز بیست دفعه می گویم:"متشکرم". قبول؟
آخرین مطالب
نويسندگان
چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 22:18 ::  نويسنده : فهیمه

اسفند ماه سال 72 بود. در دفتر دبستان نشسته بودم و سؤالات نوبت دوم پایهُ پنجم را طرح می کردم. ناگهان در دفتر باز شد و مریم دانش آموز پایهُ اول، در آستانهُ در ایستاد. گریه میکرد. کیفش را دو دستی گرفته بود. آب از کیفش می چکید و لباسش را خیس کرده بود. خانم معاون دنبال مستخدم می گشت تا مریم را راهی خانه اش کند. گفتم: چه اتفاقی افتاده است؟ گفت: اول صبحی جای خودش را خیس کرده است! معلمش ناراحت شده و گفته او را به منزلشان بفرستیم تا لباسش را عوض کند. زیر لب هم به مادر کودک غرولند می کرد.

در همین هنگام، دخترک گریان اجازه گرفت. نشست و زیپ کیف خود را باز کرد و کیسهُ پلاستیکی را که ماهی قرمز کوچکی در در آب کم آن تکان می خورد، بیرون آورد. سریع یک ظرف پر از آب آوردم. از مریم توضیح خواستم. او گفت: " خانم، این ماهی قرمز را برای سفرهُ هفت سین کلاسمان آورده ام، اما وقتی خواستم آن را از کیف درآورم، زیپ کیفم به کیسهُ پلاستیکی گیر کرد و کیسه پاره شد و آب آن ریخت و نیمکتم و لباسم و جایم خیس شد. معلمم فکر کرد من خودم را خیس کرده ام و من را بیرون کرد، ولی من خودم را خیس نکرده ام بلکه آب ماهی جایم را خیس کرده است." بعد هم دوباره شروع کرد به گریه.

ظرف ماهی را برداشتم. همراه مریم به کلاس رفتم. ماجرا را برای همکارم شرح دادم. مریم ماهی را تقدیم او کرد. معلم او را بوسید و معذرت خواست.

این قضاوت عجولانهُ همکارم در مقابل محبت کودکانهُ دانش آموز باعث شرمندگی ایشان شد و خاطره ای فراموش نشدنی به جا گذاشت.

فاطمه بهروزپناه، آموزشگاه رازی، ناحیهُ 2 شهر ری



نظرات شما عزیزان:

نسيبه
ساعت11:51---7 تير 1390
آخي...چه احساسات پاك و معصومانه اي

ر.ر.گ
ساعت17:14---29 ارديبهشت 1390
متاسفانه همه ی ما ازاین دست خاطره ها تو زنگی مون داریم کاش که با عبرت گرفتن دیگه تکرارشون نکنیم!

ستایش
ساعت10:01---8 ارديبهشت 1390
سلام فهيمه جان
خوبي عزيزم؟؟؟؟

ممنون كه اومدي پيشم و ممنون بابت تبريكت

وبلاگت واقعا عاليه و مطالبت خاص
نوشته هات قشنگن
اميدوارم كه براي هم دوستاي خوبي باشيم


مجتبی
ساعت23:48---7 ارديبهشت 1390
امان از این قضاوت های زود هنگام و کورکورانه.
همیشه گفتم فهیمه . هیچ کس اونقد نمیدونه که بدبین بشه


مجتبی
ساعت23:45---7 ارديبهشت 1390
امان از این قضاوت های زود هنگام و کورکورانه.
همیشه گفتم فهیمه . هیچ کس اونقد نمیدونه که بدبین بشه


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 2
بازدید دیروز : 47
بازدید هفته : 90
بازدید ماه : 167
بازدید کل : 7443
تعداد مطالب : 37
تعداد نظرات : 101
تعداد آنلاین : 1


ابزار وب